بدون عنوان
طاها ،سفر شمال شهريور ماه 91
مريضي شديد طاها بعد از آمدن از سفر مشهد
ديشب و پريشب طاها خيلي مريض بود، ديشب و پريشب طاها خيلي مريض بود، منم ديروز حق شيرم بود و پيشش بودم به فاصله شب تا صبح 3 بار تب كرد و ما هم كه از تب كرنش خيلي مي ترسيم هربار تب ميكنه كلي دكتر ميبريمش (باباش مرخصي گرفت و دوباره ساعت 11 برديمش دكتر) تا خوب بشه بعد از 3 بار دكتر بردن، ديروز بچم 3 تا آمپول همزمان خورد و يه شياف ديگه براش گذاشتم تا ساعت 1 بعداز ظهر تبش قطع شد . خيلي ديروز عصبي و بي حوصله بود ديشبم كه تا صبح كلي سرفه كرد ،بچم خيلي ضعيف شده . طفلكي ، بچم ، خدايا همه مريضا ،مخصوصا بچه ها و بعدش بچه منو شفا بده وقتي كه مريض ميشن انقدر خونه سوت و كور ميشه و همش ناله ميكنن ، زبونم ندارن كه بگن كجاشون ...
نویسنده :
مامان طاها
8:36
سفر رفتن به مشهد در 28 شهريور 91 با طاهاي عزيزم
در 27 شهريور ماه با قطار رفتیم مشهد . در 27 شهريور بليط قطار گرفتيم، ساعت 8 راه افتاديم تو قطار طاها خيلي بازي كرد بهش خوش گذشت ولي سرد بود قطار تا صبح يخ زديم ساعت 8 صبح رسيديم و رفتيم هتل هليا مشهد خيابان 8 امام رضا صبحانه خورديم و رفتيم حرم خيلي خوب بود، ماشااله خيلي شلوغ بود ، زيارت كرديم طاهام خيلي بهش خوش گذشت بعدش رفتيم هتل تا نهار بخوريم و بعدازظهر دوباره رفتيم حرم تا 8 شب خريد كرديم و برگشتيم و شام خريدم و استراحت كرديم . فرداش رفتيم گردش فردوسي و الماس شرق و باغ وحش رفتيم . تو باغ وحش طاها خيلي ذوق كرده بود حيوونا رو ديده بود جيغ ميزد نيم ساعتي گشتيم و چون دير شده بود برگشتيم و تابعدازظهر عكس انداختيم تو عكاسي با طاها ...
نویسنده :
مامان طاها
9:32